جاسوسی از فضا؛ چطور افزایش ماهوارهها دنیای اطلاعات را دگرگون میکند؟
تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۷۴۰۷۳۸
ایتنا - وزارت دفاع ایالات متحده در سال ۲۰۲۳ از برنامهای بلندپروازانه برای پرتاب هزار ماهواره طی یک دهه آینده خبر داد.
در همین حال، اداره ملی شناسایی ایالات متحده که ماهوارههای جاسوسی این کشور را مدیریت میکند، اعلام کرد که قصد دارد حجم ناوگان ماهوارههای جاسوسی خود را که اینک شامل دهها ماهواره است، چهار برابر کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دیوید زیکوسوکا در گزارشی در فارنافرز مینویسد، دولت ایالات متحده میتواند ناوگانش را به این سرعت گسترش دهد، چرا که در حال حاضر ساخت ماهوارهها در مقایسه با قبل، بسیار ارزانتر شده و پرتاب آنها به فضا نیز آسانتر شده است. بسیاری از این ماهوارههای جدید برای نظارت و کنترل در نظر گرفته شدهاند و با وجود این همه دستگاه نظارتی در آسمان، ایالات متحده میتواند به هدف خود که «پایش و نظارت دائمی» است دست پیدا کند.
اصطلاح پایش دائمی، در معنای اطلاعاتی و امنیتی آن، به حالتی گفته میشود که اهداف را بتوان بهصورت بیوقفه، ۲۴ ساعت شبانهروز و هفت روز هفته زیر نظر گرفت و بهاصطلاح حتی پلک هم نزد.
اکنون به نظر میرسد که ایالات متحده امکان دسترسی به حجم وسیعی از دادههای ارسالی از فضا را پیدا خواهد کرد تا با کمک پیشرفتهای هوش مصنوعی، مجموعه بزرگ دادهها و بهاصطلاح بیگدیتا و محاسبات ابری، تمام این اطلاعات را پردازش کند.
به گزارش فارن افرز،ایالات متحده با کمک این فناوری میتواند تحرکات نیروهای دشمن را ردیابی کند و فرصت بیسابقهای را برای بازدارندگی و مختل کردن تلاشهای دشمنانش برای شروع یک جنگ غافلگیرکننده فراهم کند.
این فناوری دری به سوی تحولات بزرگ در جهان محسوب میشود، اما کارشناسان بر این باورند که دستیابی به این سامانههای نظارتی فوقالعاده پیشرفته، خطرات جدیدی را نیز به همراه دارد. حجم زیاد دادههای ارسالی از ماهوارهها ممکن است بار زیادی بر دوش مقامهای تصمیمگیرنده بگذارد و به عدم تمرکز در نهادهای تصمیمگیری منجر شود و همچنین پیامدهای منفی در الگوهای تصمیمگیری به دنبال داشته باشد.
درعینحال اگر دشمنان ایالات متحده به این فناوریها دست یابند، میتوانند آزادی عمل دیرینه ارتش ایالات متحده را با تهدید مواجه کنند و قادر خواهند بود راحتتر خود را از سربازان آمریکایی پنهان کنند.
فارنافرز مینویسد که دولت بایدن برای آماده شدن و ورود به چنین دوره جدیدی، باید روش و شیوه شورای امنیت ملی را در دریافت اطلاعات و استفاده از آنها برای تصمیمگیری تغییر دهد.
گسترش پوشش نظارتی مبتنی بر فضا، نحوه عملکرد ارتش ایالات متحده در سراسر جهان را تغییر خواهد داد و هر چه که دولت ایالات متحده زودتر برای این آینده برنامهریزی کند بهتر است.
ازنظر تاریخی، جمعآوری هرچه بیشتر اطلاعات و رساندن آن اطلاعات در سریعترین زمان به کسانی که به آن نیاز دارند، اهمیت بسیاری دارد. به گزارش فارن افرز، این فرایند در عمل با دشواریهای بسیاری روبرو است. بهطور مثال در خصوص یک پهپاد نظارتی مدرن، پهپاد میتواند تصاویر را تقریبا بلافاصله به کاربرانی که به اطلاعات آن نیاز دارند منتقل کند، اما اگر بهطور مستقیم بر فراز هدف قرار نداشته باشد، تحولات مهمی را که در قلمرو دشمن رخ میدهد از دست میدهد.
ایالات متحده پیشتر در قالب پروژههایی همچون «کرونا» (CORONA)، نخستین سیستم ماهوارهای جاسوسی سیآیای، میتوانست از خاک شوروی عکسبرداری کند و تصاویر آن را به زمین ارسال کند. اما زمان جمعآوری تا بهرهبرداری از این تصاویر چند روز و حتی چند هفته طول میکشید.
ظهور ماهوارههایی با ابعاد اتوبوس مدرسه که میتوانستند تصاویر دیجیتالی را به زمین ارسال کنند در دهه ۱۹۷۰، مشکل محدودیت زمانی را حل کرد، اما این ماهوارهها در تعداد محدودی به کار گرفته شدند و این تعداد به حدی نبود که بتوان پوشش گستردهای ایجاد کرد.
امروزه بر اساس دادههای منتشرشده از وبسایتهای تخصصی هوافضا، سازمانهای اطلاعاتی میتوانند با دهها ماهواره که نور مرئی (طول موجهای فروسرخ) را تشخیص میدهند و همچنین با دهها ماهواره راداری که میتوانند در تاریکی شب و از میان ابرها رصد کنند، اطلاعات ارزشمندی را گردآوری کنند. اما این سامانهها بسیار گرانقیمتاند و هر کدام دستکم صدها میلیون دلار هزینه میبرند.
بااینحال، بهرغم جمعآوری و انتقال سریع اطلاعات با کیفیت بالا با این ماهوارهها، هنوز تعداد کافی از آنها وجود ندارد و با کمک آنها نمیتوان سراسر زمین را تحت نظارت گرفت.
اما فناوریهای پیشرفته کنونی ازجمله موشکهای با قابلیت استفاده دوباره، نیمههادیهای کوچکتر و همچنین هوش مصنوعی پرقدرت – اکنون بهسرعت این امکان را برای ایالات متحده فراهم میکنند که بتواند به این قابلیت دست یابد تا زمین را ۲۴ ساعته و هفت روز هفته زیر نظر بگیرد.
هزینه ساخت ماهوارهها و تجهیزات فضایی در سالهای اخیر کاهش پیدا کرده و ماهوارههایی پیشرفته با قابلیت جمعآوری اطلاعات، ممکن است حتی به کوچکی یک کولهپشتی باشند. این موضوع را در کنار این بگذارید که هوش مصنوعی نیز پیشرفتهای قابلتوجهی کرده است. در حال حاضر، الگوریتمهای رایانهای که دادهها را به سرعت غربال میکنند، اطلاعات لازم را به سرعتی باورنکردنی برای تحلیلگران میفرستند.
در این بین، شرکتهای خصوصی پرتابکننده ماهواره ازجمله اسپیساکس یا راکتلب، به ساخت صورتهای فلکی ماهوارهای موفق شدهاند که در آن، صدها ماهواره همزمان با هم کار میکنند. برخی از این شرکتها میتوانند اطلاعات تازهای را تقریبا از هر نقطه از جهان طی ۳۰ دقیقه پس از درخواست ارائه دهند.
برای مثال، شرکت پلَنِت حدود ۲۰۰ ماهواره بهاندازه ظرف نان دارد که یک بار در روز، از کل زمین تصویربرداری میکنند و هر ماهواره میتواند ۱۰ هزارعکس در روز بگیرد و از منطقهای برابر با اندازه مکزیک تصویر بردارد.
هنگامیکه اوایل سال ۲۰۲۳ یک بالن جاسوسی چینی بر فراز ایالات متحده پرواز کرد، شرکت هوش مصنوعی سینتتیک به سرعت با استفاده از الگوریتمهای یادگیری ماشینی توانست مسیر بالون را شناسایی کنند و مکان پرتاب احتمالی آن را تا جنوب چین ردیابی کند. واقعیت این است که انسان بدون دسترسی به این فناوری، یعنی یادگیریماشینی و هوش مصنوعی، هرگز نمیتواند این کار را در این مدتزمان کوتاه انجام دهد.
درحالیکه بخش خصوصی به پیشرفت خود در این زمینه ادامه میدهد، دولت ایالات متحده نیز در تلاش است تا برنامههای بلندپروازانه خود را برای افزایش سریع تعداد ماهوارهها در فضا طی دهه آینده ادامه دهد.
به گزارش فارن افرز، وزارت دفاع ایالات متحده قصد دارد سامانهای را توسعه دهد که بدون توجه به وضعیت آبوهوا، بتواند ۲۴ ساعت شبانهروز سراسر زمین را رصد کند. چهار برابر شدن ناوگان ماهوارهای اداره ملی شناسایی آمریکا، حجم تصاویر امروزی را ۱۰ برابر خواهد کرد و قابلیتهای نظارتی ایالات متحده را بهشدت افزایش خواهد داد.
با تعداد انگشتشمار ماهوارههای گرانقیمت کنونی، ممکن است چند روز طول بکشد تا یک ماهواره مشخص دوباره از یک نقطه مشخص بر فراز زمین عبور کند. اما یک ابرصورت فلکی متشکل از صدها یا هزاران ماهواره، میتواند اطلاعات یک هدف را بهطور مداوم به زمین ارسال کند.
این پیشرفت سبب میشود که ایالات متحده، همهچیز را، از مناطقی که زیردریاییهای موشکهای بالیستیک هستهای چین در آن نگهداری میشوند تا تاسیسات سپاه پاسداران حکومت ایران که میتواند نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه را تهدید کند، رصد کند.
این فناوری هنگامیکه با نسل بعدی و پیشرفته تسلیحات مافوق صوت ترکیب شود، میتواند به ارتش ایالات متحده امکان دهد تا اهداف دوردست را در زمانی کوتاه هدف قرار دهد.
فرماندهان نظامی به کمک این نوع فناوری که اکنون در دست بررسی و آزمایش است، خواهند توانست بدون آنکه نیروهای خود را در معرض خطر قرار دهند، برای مثال، کل غرب اقیانوس آرام را از بالا تماشا کنند و تمامی کشتیها را در فضای نبرد ردیابی کنند.
این ماهوارهها در عملیات رزمی پیچیده، با اطلاعرسانی به سامانههای فرماندهی و کنترل مبتنی بر دادههای پیشرفته، هماهنگی بیسابقهای را در میان سرویسهای نظامی و همچنین با متحدان آمریکا فراهم میکنند.
ایالات متحده با به کار گرفتن فناوری سامانههای نظارتی ۲۴ ساعته میتواند برای مثال چین و روسیه را از تهدید قلمرو مخالفان منطقهای ضعیفتر خود باز دارد و بهعنوان یک عامل بازدارنده، انجام حملات غافلگیرانه را برای آنها سختتر کند.
هیچ جایی برای پنهان شدن نیست
بااینحال، باید خطرات این فناوریها را نیز در نظر گرفت. اتکای بیشازحد به فناوری نظارت و پایش ۲۴ ساعته، میتواند آدم را بدعادت کند. حمله گروه حماس در ۷ اکتبر به اسرائیل، یک نمونه از مشکلات وابستگی به فناوری پیشرفته را نشان داد. اسرائیل از سالها پیش، از نظارت دائمی با فناوری پیشرفته استفاده میکرد، اما این سیستم برای نظارت بر مرز اسرائیل با نوار غزه، به رهبران اسرائیل اعتمادبهنفس کاذبی داد و سبب تصمیمگیری اشتباهی شد که بر اساس آن، سربازان اسرائیلی که غزه را زیر نظر داشتند، به کرانه باختری فرستاده شدند.
اتکای بیشازحد به اطلاعات جمعآوریشده از فضا نیز به همین طریق ممکن است دولت ایالات متحده را به اشتباههای مشابه سوق دهد.
بهعلاوه، سامانههای مجهز به هوش مصنوعی که از طریق بررسی دادههای جدید کار میکنند، ممکن است اشتباهات فاحشی را مرتکب شوند. اگر هدفی که تصور میشود یک پرتابگر موشک متحرک است، درواقع یک تله فریب یا بدتر از آن، مثلا یک اتوبوس غیرنظامی باشد، چه باید کرد؟
برعکس، اگر یک سیستم هوش مصنوعی به نحوی نتواند استقرار یک پرتابگر موشک هستهای متحرک را بهمنظور ارسال برای تجزیهوتحلیل انسانی تشخیص دهد، چه وضعیتی پیش خواهد آمد؟
دسترسی به این نوع اطلاعات، همچنین میتواند نحوه عملکرد دولت ایالات متحده و اتخاذ تصمیمات مهم امنیت ملی را نیز تغییر دهد. دسترسی به اینگونه منابع اطلاعاتی تقریبا بیپایان، میتواند به مدیریت وسواسی (سبک مدیریتی مبتنی بر نظارت و کنترل شدید تکتک افراد) در امور روزمره امنیت ملی و همچنین به بحرانهای حاد در این زمینه منجر شود.
در چنین شرایطی، شورای امنیت ملی ایالات متحده ممکن است از ترس اینکه بهعنوان یک نهاد کند و ناکارآمد دیده شود، بدون تجزیهوتحلیل کافی، در پاسخ به مشکلات یا تهدیدات، به انجام اقدامات سریع و فوری تمایل پیدا کند.
وزارت دفاع ایالات متحده همچنین باید با خطر دستیابی چین و روسیه به این فناوریها نیز کنار بیاید و این واقعیت را نیز بپذیرد که عملیات حساس نظامی و اطلاعاتی ایالات متحده ممکن است در معرض نظارت عمومی، اختلال و شکست قرار بگیرد. برای نمونه اگر چین نیز بتواند از همین فناوری نظارتی مستمر بر غرب اقیانوس آرام و جزایر آن استفاده کند، قادر خواهد بود حرکت نیروهای آمریکایی را ردیابی کند.
این موضوع ممکن است تنشهایی را نیز به دنبال داشته باشد. چین و روسیه در حال حاضر از برتری اطلاعاتی ایالات متحده در گردآوری دادهها ناخشنودند. ایجاد مزاحمت برای پروازهای جاسوسی آمریکا و حتی نزدیک شدن و هدف قرار دادن ماهوارههای اطلاعاتی آمریکا با لیزر ازجمله این خطرات است.
واقعیت این است که چین نیز در حال حاضر آماده ارائه چنین قابلیتهایی است. شرکت «چانگ گوانگ ستلایت تکنولوژی چین» (Changguang Satellite Technology) در حال کار روی صورتفلکی ماهوارهای خود است که قادر خواهد بود تا سال ۲۰۳۰ هر ۱۰ دقیقه یکبار از هر نقطه روی زمین تصویربرداری کند.
با توجه به مرز خاکستری و مبهم میان دو بخش دولتی و خصوصی در چین، منطقی است انتظار داشته باشیم که ارتش چین به مجموعه چانگ گوانگ دسترسی داشته باشد.
گزارش فارن افرز در ادامه با اشاره به اینکه ارتش ایالات متحده نیز باید بهنوبه خود با عملیات در چنین شرایطی سازگار و هماهنگ شود، مینویسد که برتری نظامی فوقالعاده در مناقشات پس از جنگ سرد، سبب تضعیف تواناییهای ایالات متحده در استتار، پنهانکاری و عملیات فریب شده است. این مقاله میافزاید که وزارت دفاع ایالات متحده باید گزینههای جدیدی برای اقدامات متقابل سیاسی، عملیاتی و فنی در نظر بگیرد و از پیشرفتها در زمینههایی مانند هوش مصنوعی، علوم رفتاری انسانی و علم مواد (شامل نانوماده و فراماده) استفاده کند.
چنین فناوریهایی به ارتش ایالات متحده کمک میکند تا سربازان، سلاحها و سایر داراییهای خود را با محیط فیزیکی ترکیب کند تا دشمن را در بررسی الگوریتمهای تشخیص تصویر و اطلاعات بهدستآمده از آن، به اشتباه بیندازد و سردرگم کند.
بر اساس این گزارش، راهبرد جدید باید ارتش ایالات متحده را تشویق کند تا بیشتر برای توسعه و ساخت سامانهها و ترفندهای استتار پیشرفته هزینه کند. فارنافرز در پایان با اشاره به سرعت پیشرفتهای فناوری در جمعآوری اطلاعات مبتنی بر فضا، مینویسد که دیگر زمانی برای اتلاف وقت باقی نمانده است.
منبع: ايتنا
کلیدواژه: جاسوسی ماهواره های جاسوسی ماهواره وزارت دفاع ایالات متحده دولت ایالات متحده ارتش ایالات متحده گزارش فارن افرز ایالات متحده ایالات متحده حال حاضر ماهواره ای ماهواره ها تصمیم گیری هوش مصنوعی سامانه ها فناوری ها امنیت ملی پیشرفت ها جمع آوری داده ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.itna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ايتنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۴۰۷۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ناتو، قلدر ۷۵ساله
به گزارش جام جم آنلاین، ۷۵ سالگی تأسیس ناتو زمانی است که بتوان به بررسی وضعیت فعلی این سازمان پرداخت و از اختلافاتی که گریبانگیر اعضای آن است گفت؛ اینکه چگونه کشورهای اروپایی در داخل این ائتلاف باید برای تجدید سیاستهای فعلی خود برای آیندهای بهتر در قاره اروپا تلاش کنند.
نظام غربی همچنان لفاظیهای قانع کننده خود را درباره دلایل تأسیس سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در ۷۵ سال پیش ادامه میدهد. این توجیهات بیش از حد پیش پا افتاده باید مورد مطالعه قرار گیرد تا دلایل انحطاط فعلی سازمان، در بحبوحه سیاستهایی که به جای منافع مشترک، در خدمت منافع خودخواهانه اعضای پیمان هستند، مشخص شود.
یادداشتهای مربوط به وزارت امور خارجه ایالات آمریکا دلیل اختراع ناتو را به زبانی مناسب برای کتاب تاریخ دوره راهنمایی بیان میکند و مینویسد: بعد از ویرانیهای جنگ جهانی دوم کشورهای اروپایی برای بازسازی اقتصاد و تضمین امنیت خود تلاش کردند و ایالات متحده برای جلوگیری از گسترش فرهنگ کمونیستی شوروی به سمت قاره اروپا و سایر نقاط جهان مجبور شد ناتو را در اروپا تأسیس کند.
این استدلالهای نمادین برای دکترین ناتو بسیار ابتدایی هستند و آن را میتوان از بیشتر اظهارات مقامهای کشورهای غربی که این سازمان را تأسیس کردند و همچنان بر آن تسلط دارند، استخراج کرد. لفاظیهای ناتو مواقعی میان دوستی و تهدید در نوسان است. هری ترومن، رئیس جمهور وقت آمریکا در سال ۱۹۴۵، تشکیل این پیمان را برای عملیات مرزی مهم دانست و نسبت به کسانی که ممکن بود خود را متمایل به جنگ نشان دهند، سختگیری میکرد.
این نوع گفتمان حقایق انکارناپذیری را مخفی میکند که نمیتوان آنها را انکار کرد. در واقع، ایالات متحده از نظر نظامی و اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم قدرتمندتر بود و این به سرعت در «برنامههای پنج گانه مارشال» با هدف بهبود اقتصادی نمایان شد.
یک بُعد این برنامهها راهبردی است و اقدام خیرخواهانه واشنگتن به شمار نمیرود که با هدف بهبود شرایط اقتصادی کشورهای منتخب مهندسی شده باشد؛ کشورهایی که برای دهههای آینده متحدان ثابت قدم ایالات متحده خواهند بود. در همین راستا لستر پیرسون، وزیر امور خارجه کانادا تأسیس ناتو در آن زمان را به شرایط قدرتی که از آن به عنوان حافظ صلح جهانی یاد میشد، مرتبط دانست.
بنابراین، رابطه پدرانهای میان ناتوی تحت سلطه ایالات متحده ایجاد شد که به سایر نقاط جهان گسترش یافت و به اعضای قدرتمند این سازمان اجازه داد به نمایندگی از بقیه کشورها و بیشتر خارج از چتر سازمان ملل متحد مفاهیمی مانند صلح و امنیت، خطرات و درنهایت تروریسم را تعریف کنند.
با وجود این، نخستین درگیری بزرگی که به وسیله ناتو ایجاد شد، بر سر تهدیدات خارجی علیه اروپا یا قلمرو آمریکا نبود، بلکه هزاران مایل دورتر از هر دو سوی اقیانوس اطلس، در شبه جزیره کره شکل گرفت؛ جایی که گفتمان سیاسی اعضای ناتو حول محور متمرکز جنگ داخلی در شبه جزیره بود و از آن به عنوان نمونهای از «تجاوز کمونیستی» یاد میکردند. این نوع تعریف ناتو را مجبور به واکنش، مداخله و شرکت در جنگ ویرانگر کره میان سالهای ۱۹۵۰ و ۱۹۵۳ کرد.
بیش از هفت دهه از عمر این پیمان میگذرد و نتیجه جنگ کره، شکنندگی استدلالهایی را که برای توجیه مداخله مطرح شد، زمانی که کره شمالی سخت میجنگید تا دایره انزوای خود را بشکند، ثابت کرده است. با وجود این، جنگ کره بدون پایان رسمی متوقف شد و مردم آن منطقه تا امروز در وضعیت متناقض میان جنگ و صلح زندگی میکنند؛ یعنی ممکن است در هر لحظه جنگی همه جانبه آغاز و توجیهی دائمی برای حضور نظامی آمریکا در آن منطقه باشد. رویکرد مشابهی که در بیشتر مداخلات ناتو در سایر مناطق جهان ازجمله عراق (۱۹۹۱ و ۲۰۰۳)، یوگسلاوی (۱۹۹۹)، افغانستان (۲۰۰۱)، لیبی (۲۰۱۱) و سایر مناطق و کشورها دنبال شده است.
با وجود این، ناتو اکنون توانایی آغاز و افزایش تنش دارد و شاید هم نسبت به پایان دائمی درگیریها بی میل نباشد، بحرانی واقعی که این سازمان ۷۵ ساله تمایلی به دست کشیدن از آن ندارد. گرانت شاپس، وزیر دفاع بریتانیا در روزنامه دیلی تلگراف گفت، ناتو باید بپذیرد که اکنون در دنیای قبل از جنگ است. وی به اعضای ناتو انتقاد کرد که همچنان نمیتوانند حداقل هزینههای دفاعی مورد نیاز خود را برآورده کنند که معادل دو درصد تولید ناخالص داخلی آنهاست.
این نوع نگرانیها بیشتر به وسیله سران و مقامهای ارشد ناتو بیان میشود که یا درباره جنگ قریبالوقوع با روسیه هشدار میدهند یا از یکدیگر به دلیل کاهش نفوذ این سازمان که زمانی قدرتمند بود، انتقاد میکنند.
در حال حاضر بیشتر تقصیرها گردن دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکاست که آشکارا تهدید کرد ناتو را در دوره ریاست جمهوری اش ترک خواهد کرد. با وجود این، اظهارات و تهدیدهای توهین آمیز ترامپ به همان اندازه که ناشی از علائم و مشکلات فزایندهای است که سالها قبل از ورود وی به کاخ سفید و خروج چشمگیرش از آنجا ادامه داشت، محصول بحران پیمان ناتو نیست.
بحران ناتو را میتوان با این واقعیت خلاصه کرد که تشکیلات ژئوپلیتیکیای که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پیمان ورشو وجود داشت، دیگر وجود ندارد. جنبه اصلی رقابت جدید جهانی را نمیتوان تنها به جنبههای نظامی کاهش داد، زیرا در دو دهه گذشته اروپا تا حد زیادی بر منابع انرژی، مبادلات تجاری و حتی تبادل فناوری با کشورهایی که ایالات متحده دشمنان خود میداند؛ مانند چین، روسیه و دیگران متکی بوده است.
بنابراین، اگر اروپا به خود اجازه دهد زبان تک قطبی ایالات متحده را درباره دشمنان و متحدانش بپذیرد، این قاره بهای سنگینی پرداخت خواهد کرد، به ویژه اینکه اقتصادهای اتحادیه اروپا در حال حاضر زیر بار جنگهای مداوم و محدودیتها در تأمین است. همه این چالشها را دیگر نمیتوان با انداختن بمب بر سر دشمن حل کرد و تغییر ماهیت جنگ، جنگهای سنتی را تا حد زیادی بیاثر میکند.
گرچه جهان تا حد زیادی تغییر کرده، اما ناتو همچنان به دکترین سیاسیای متعهد است که به دوران گذشته بازمی گردد. در هر صورت زمان آن فرا رسیده است ناتو در میراث ۷۵ ساله خود تجدید نظر کند، آنقدر شجاع باشد که مسیر را کاملاً تغییر دهد و به جای اینکه همیشه در حالت جنگی باشد، برای صلح واقعی تلاش کند.
منبع: راهبرد معاصر